نویسنده : من...
تاریخ : یک شنبه 15 بهمن 1391
|
در جلسه ی امتحان عشق...
من مانده ام و یک برگ سفید!
یک دنیا حرف نا گفتی و یه بغل تنهایی و دلتنگی...
دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود!
در این سکوت بغض آلود، قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی مکند!
وبرگه ی سفیدم...
عاشقانه قطره را در آغوش میکشد...
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام کنار آن قطره...
یک قلب کوچک میکشم...
وقت تمام است برگه ها بالا...
نظرات شما عزیزان: